دومین یلدای پرنسسم❤️
سلام ...دوستای نی نی وبلاگی عزیز
اومدم خاطرات دومین یلدای آنیسا خانم رو ثبت کنم ...
شب یلدا خونه مامان بزرگ رفتیم
انیسا خانم فقط نیم ساعت درگیر عکس گرفتن از شما بودیم اصلا همراهی نمیکردی ها
۱۵ نفر درگیر عکس بودیم😅😅😅
اینجا ک کلا دراز کشیدی😅
ا
اینجت پاهاتو میدادی بالا نمیخواستی بشینی که😅
قد و وزنم میبرمت مامان جان همه چی خوبه ولی چن ی هفته پیش وزنت اومده بود پایین دکترت گفت باید بیمارستان بمونیم... بعد کلی حرف زدن با دکتر قرار شد بریم خونه و چن روز بعدش ببرمت دوباره قد ووزن ک وزنت پایین نیومده باشه که خداروشکر وزنت دوباره رفته بود بالا ...
شما ب خاطر اینکه سیستم ایمنی بدنت ی خورده ضعیفه تن تن سرما میخوری با کوچیکترین باد حالت بد میشه با دکترت حرف زدیم و ی واکسن زد ک ي خورده میتونه کمکت کنه بدنت عفونت نکنه
ديگه اينكه فعلا باز غذا نميخوري ...
و اينكه داري قطره ي اهن استفاده ميكني ك جواب زاده خدارشكر أما قطع نكرد دكتر
سروصداهات بيشتر شده
دندون هفتم در اوردي پايين
ديگه در اومدن دندونات رو سخت متوجه ميشم چن روز پيش خيلي اتفاقي نميدونم دستمو واس چي كردم تو دهنت متوجه شدم دندوناي عقبيه ي پايين در اومده امروزم دندوناي بالا رو نگاه متوجه شدم در اومده 🥰❤️ خيلي ذوق ده ميشم هااااا😍
دختر زيباي من معذرت ميخوام نميتونم ب وبلاگت تن تن سر بزنم و حائرات رو ثبت كنم پرنسسم🌺
سعي ميكنم ماهگردات بيام و خاطرات خوشكل رو ثبت كنم ❤️ دوستت داریم منو بابایی وهمیشه کنارت میمونیم☺️❤️