AnisaAnisa، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

Anisa va Ghashangiyash🥰

Anisa :26 septembe 2018 / Living Sweden/❤️

هفدهمين ماهگرد پرنسسم❤️

فرزند خوبم ! امروز برايت اينگونه دعا كردم ! خداياي مهربون ! ب جز خودت ب ديگري واگزارش نكن، تويي پروردگار او☺️❤️ پس قرار ده بي نيازي در نفسش، يقين در دلش، إخلاص در كردارش، روشني در ديده أش، بصيرت در قلبش و روزي پر بركت در زندگيش☺️  تو آنيساي منو بهم هديه بهترين هديه ي زندگيمه  ممنونم خداي مهربون  بخاطر همه چي 🥰 هفدهمین ماهگردت مبارک  زیبای من ❤️ امشب شب ليله الرغائبِ براي همه دعا كردم براي همه ي ني ني وبلاگي هاي عزيز ك هميشه ب فكر آنيسا جان بودن و دعاش كردن  امروزم چن تا عكس گرفتم متاسفانه عكس گرفتن از شما خيلي سخته اصلا همراهي نميكني زيبا خانم را...
9 اسفند 1398

پرنسس زيباي من❤️🥰

سلام نهال کوچیک زندگیم وقتی ب چشای قشنگت نگاه میکنم بهترین حس دنیارو بهم منتقل میکنه ❤️ همه ي هستي من خلاصه شده تو لبخندت ،تو نگاهت  تو نميدوني با دنياي من چيكار كردي دخترم❤️ روزه مادر با بابایی رفتی بیرون و ی دسته گل خوشکل برام خریدی و‌من از خوشحالی گریه کردم  چه حسه قشنگی بود خدایااااااا❤️🥰 من‌روز مادر باید برای تو کادو بخرم ک این حسِ ناب مادر شدن رو بهم هدیه دادی زیبای من  ممنونم ک هستی دخترکم🥰💕❤️  راجب اندر حوالاتتم بگم ک مشکل تغذیه هنوز داری  و هیچی جز ی سری نوشیدنی نمیخوره و اینکه بیمارستان بستر بودی و‌دکتر خیلی نگران حالت بود  و‌اینکه شرایط فوق العاده سخ...
29 بهمن 1398

شانزدهیمن ماهگرد پرنسس خانم❤️👸

  سلام دختر زيباي من ...☺️🌺 امروز ماهگردت بود و منو بابايي سرشار از شادي و لبخندبوديم🥰 وقتي ب داشتنت فكر ميكنيم اشك شوق ميريزيم باهم و بغلت ميكنيم... 👨‍👩‍👧💕 تو نميدوني بخاطر وجود چقد خوشحاليم و چقد سپاس گزار 😌  مامان جونم تو اين روزا تمرينت ميديم قرار شد بريم ايران شايد كاردماني اونجا بيشتر بهت كمك كرد  متاسفانه قضيه غذا نخوردنت هنوز حل نشده و هيچي نميخوري ب جز ي سري غذاهاي محدود دكتر تغذيتم فعلا كمكي نكرده بهمون ولي انشالله زود خوب ميشي و كلي غذاهاي خوشمزه مامان درست ميكنه بأهم سه تايي ميخوريم... خيليم كم خوا...
8 بهمن 1398

دومین یلدای پرنسسم❤️

سلام ...دوستای نی نی وبلاگی عزیز  اومدم خاطرات دومین یلدای آنیسا خانم رو ثبت کنم ... شب یلدا خونه مامان بزرگ رفتیم  انیسا خانم فقط نیم ساعت درگیر عکس گرفتن از شما بودیم اصلا همراهی نمیکردی ها  ۱۵ نفر درگیر عکس بودیم😅😅😅 اینجا ک کلا دراز کشیدی😅 ا اینجت پاهاتو میدادی بالا نمیخواستی بشینی که😅 قد و‌ وزنم میبرمت مامان جان همه چی خوبه ولی چن ی هفته پیش وزنت اومده بود پایین دکترت گفت باید بیمارستان بمونیم... بعد کلی حرف زدن با دکتر قرار شد بریم خونه و چن روز بعدش ببرمت دوباره قد و‌وزن ک وزنت پایین نیومده باشه که خداروشکر وزنت دوباره رفته بود...
4 دی 1398

پیشرفت های چشم گیر انیسا😍❤️

سلام دوستای عزیزم ... اومدم پیشرفت های چشم گیر پرنسس خانم رو ثبت کنم ...❤️ آنیسا خانم... طی این دو هفته ی اخیر خیلی خیلی خیلی حالت خوبه... ی سری پیشرفت ها داشتی ک من و بابایی ماها منتظرشون بودم ‌و اشک ریختم...❤️امروز براااااااااای اولین بار غذای خونگی خوردی توی سن یک سال ‌دوماه و ده روزگی تقریبا ....البته باید خیلی خیلی له کنیم تا بخوری .. چه حس خوبی داشت واقعا ☺️😍 دو روز پیش ک دوم دسمبر می‌شد تلاش میکردی چهار دست و پاشی  فقط باسنتو میدادی بالا ...منم ازت فیلم گرفتم و با بابایی جفتمون اشک شوق ریختیم 😍❤️ تو چیکار کردی با ما اخه دختر قشنگم 😍❤️ دیگآنیسا خا...
13 آذر 1398