چهاردمين ماهگرد پرنسس خانم❤️
سلام دختره زیبای من ....
امروز چهاردهمین ماهگردته پرنسسم... ❤️
خیلی خوشحالم کهستی عزیزه دلم ...
هر روز شیرین و شیرین تر میشی .... هر روز عشقم بهت بیشتر و بیشتر میشه ... وقتی نگات میکنم...وقتی میبوسمت...وقتی بغلت میکنم... ی حسِ ناب دارم حسی ک هیچ واژه ی نمیتونه بیانگرش باشه....
عشق منو بابایی ب تو بی اندازس عروسکم....🥰 وقتی میگی بابا ... اشک تو چشای بابایی جمع میشه و محکم بغلت میکنه ... خیلی عاشقانه دوستت داره پرنسس خانم ❤️😍
دختر خانمی خداروشکر بهتر شدی سرو صدات بیشتر شده ، تلاش میکنی حرف بزنی ، نمیدونی وقتی میبینمت و صداتو میشنوم چه حالی میشم ،
خیلی داری تلاش میکنی حرف بزنی مامان جون❤️
غذا فعلا ب جز غذای آماده ک برات میخرم هیچی نمیخوری میوه ام آماده میگیرم...انشالله ی روز برسه ک همه چی بخوری مامان جون ...❤️
امروز بابایی اومد از جلسه دو روز خونه نبود ... باهم رفتیم بیرون خرید کردیم ککیک درست کنیم برات عزیزم ... بابایی بخاطر لیز بودن خیابونا دو بار ماشینش لیز خورده و خیلی خدا دوستمون داشته کبابایی سالمه الان... بخاطر همین خاله اینا اومدن دیدن بابا و منم چون ماهگردت بود کیک رو درست کردیم با خاله ...
کیک آماده شد میخواستم عکس بگیریم نمیزاشتی پات رفت روکیک 😅❤️
اینم عکس کیکت پرنسسم❤️
اصلا دوست نداشتی ازت عکست بگیریم اینارو بزور گرفتم بعضیاشون از رو ویدیو اسکرین شات گرفتم
عشق مامان خیلی سعی کردم عکسای بهتر قشنگ تر بگیریم ولی نزاشتی عزیزم سوری
۲۶ ام نومبر🥰